چکيده از سه قرن پيش واحدهاي سياسي جديد روي کار آمدند، فعاليتهاي فرهنگي را بر عهده گرفتند و آنرا گسترش دادند و فرهنگ، عنصر پايدار در سياست ملي تلقي شد. اما از دهه 70نظامهاي ملي تغيير شکل يافتند و دولتها در يکديگر ادغام شدند و فرهنگ آنها نيز تغيير کرد و به هويت فرهنگي نوين نياز داشتند تا بر اساس آن، زندگي مردمان خودشان را تنظيم کنند. فرهنگ ديني و معنوي را تنظيم کننده اجتماعات بشري مي دانيم و جهان بيني هاي جديد ر .